مال منی



چند روز زندگیم نفسم دنیام همه کسم جونم نبود.یادش میوفتم دلم آشوب میشه. با هزارتا سوال بی جواب .  فکرا و نبودنش و مث آتیش داشتن دلمو میسوزوندنکاش همیشه توی عمق سختی ها کنارم باشه. 

شاید بهش ثابت شد واسه بار آخر که بی من نمیتونه.که منو حتی از آبروشم بیشتر میخواد.فهمید واسه بار آخر که انقد دوسش دارم که هربلایی سرم بیاره هیچی جز خودشو نمیخوام اسمشو صدا میزنم و منتظر میشینم بگه جانم

میخوامش.هیشکی مثل خودم نمیدونه عمق معنیش چیه وقتی میگم "میخوامش"

یه جوری میخوامش که "محاله جز داشتنتش واسه همیشه همیشه"

کل دنیا از من بگذرن من ازش نمیگذرم. تا روزی که منو بخوادازم نگذره

حالی که کنارش دارم توی بهترین خواب و رویامم نمیومد.

همه حال خوش دنیا خودشه

کارم از دوست داشتنش گذشته.فقط خودش میفهمه .

امروز دیگه از عمق وجودم حس کردم دیگه بسه دیر شدوقتشه حلقه من دستش باشه

میخوام همه ببینن که حلقه دستشه .مال منه. میخوام همیشه حلقه من دستش باشه.


سه روز زندگیم نفسم دنیام همه کسم جونم نبود.یادش میوفتم دلم آشوب میشه. با هزارتا سوال بی جواب .  فکرا و نبودنش و مث آتیش داشتن دلمو میسوزوندنکاش همیشه توی عمق سختی ها کنارم باشه. چند روز قبلش باهم صحبت میکردیمدلش بهونه میگرفت از سختی و نگرانی واسه زندگیمون.صداش زدم گفتم تو از کدومایی؟ ازونا که یه راه پیدا میکنن هرجور شده؟ یا

گفت خودت میدونی پس نپرس.باورش دارم و گفتم تو یه راه پیدا میکنی وسط تموم سختیا

با چند روز بعدش، سه روز منو گذاشت و رفت و بعد سه روز آتیشم زد .

نمیدونم. نمیخوام جز باورش هیچی رو به وجودم راه بدم. 

 

 

شاید بهش ثابت شد واسه بار آخر که بی من نمیتونه.که منو حتی از آبروشم بیشتر میخواد.فهمید واسه بار آخر که انقد دوسش دارم که هربلایی سرم بیاره هیچی جز خودشو نمیخوام اسمشو صدا میزنم و منتظر میشینم بگه جانم

میخوامش.هیشکی مثل خودم نمیدونه عمق معنیش چیه وقتی میگم "میخوامش"

یه جوری میخوامش که "محاله جز داشتنتش واسه همیشه همیشه"

کل دنیا از من بگذرن من ازش نمیگذرم. تا روزی که منو بخوادازم نگذره

حالی که کنارش دارم توی بهترین خواب و رویامم نمیومد.

همه حال خوش دنیا خودشه

کارم از دوست داشتنش گذشته.فقط خودش میفهمه .

امروز دیگه از عمق وجودم حس کردم دیگه بسه دیر شدوقتشه حلقه من دستش باشه

میخوام همه ببینن که حلقه دستشه .مال منه. میخوام همیشه حلقه من دستش باشه.

 



دیشب بهم گفت میخواد بره پیش مادرش گفتم اگه شب میایی پیشم عب نداره برو، ولی اگه نمیشه بیایی ،نمیخوام بری.گفت نمیشه منم گفتم پس نمیخوام بری 
دیگه خیالم راحته که نمیره چون من دوس ندارم.چون خودمو فقط میخواد زندگی کنهچون خودم از همه چی واسش مهمترم
آخیشش

زندگیمون سخته ولی دلمون به هم گرمه روزای سخت میگذرن و نمیمونن و تنها چیزی که موندنیه من و خودشیم.ماییم. 

نمیدونه الان دلم چه حالیه

تنها چیزی که الان دلم میخواد اینه که بیاد بشینه پیشم و فقط بهش بگم دوست دارمدوست دارمدوست دارمدوست دارمدوست دارمدوست دارم


نمیدونم میخونه حرفامو یا نه نمیدونم به اینجا سر میزنه یا نه.نمیدونم ولی فقط یه چیزی رو میدونم که تو بهترینی تو اوج خوب بودنی  
هر روز که میگذره هزار بار بیشتر از روز قبل میخوام بگم دوست دارم زندگیم
 تو مال خودمی .تموم
دیگه حتی به خودتم پست نمیدم
امروز مهمونش هنوز نرفته و صبح بخیر گفت و رفت سراغ کاراش و من مداااام کم دارررمش .
نگام کن .من تو رو نفس میکشم عزیزترین من عزیزترین من عزیزترین من عزیزترین من.
تو بهترین اتفاق تاریخیتو جانیتو جانی


الان ساعت یک و نیمه شبهمهمون داره زندگیم نشسته .قربون نشستنش برم .

دارم عکساشو نگاه میکنم بغضم ترکیده آروم آروم داره میاد. یه جوری نشستم کسی نبینه منو.خیلی دلم واسش تنگ شده دارم دق میکنم .نمیخوام همش از دلتنگیم بهش بگم اذیت نشه ولی دارم دق میکنمدوس دارم پیشم باشه الان اشکامو پاک کنه بگه من که اینجامولی خب آخه فداااای چشمات بشم چراا نیستی؟؟؟:(((((((( دق کردممممممممممم

دلم میخواد داااااااااد بزنم دلم واااااسه خندیدنتتتتتت تنگهههههههههه وااااسه چشمااااااااااااااااات تنگههههههه:(((((((((

شاید الان پیش مهموون نشسته داره میخنده و من نمیبینمشششش:(((((((

دلم تنگه دیدن خنده هاشه:((((((

دلم تنگه نفس کشیدنش کنار خودمه:(((((((

دلم تنگه یه لحظظظظظظظظظه نشستنشششش کناررررمه:(((((((((((((((((


امروز چقد فهمیدم  اگه ی ساعت خنده هاشو ازم بگیره دنیام اشک و گریه میشه.

بخدا بخدااا هیچی ارزش ناراحت شدن زندگیمو نفسمو جونمو نداره
میخوام هر لحظه خوشبخترین زندگی رو واسش بسازم.حتی خوشبختر ازین زندگیمون .فقط باشه و بخنده واسم. از دل و جووونم و داروندارم واسه خوشبختیش تلاش میکنم
دوسش داررررم دووسش دارررمکارم از دوست داشتنش گذشته
خودشم نمیدونه امروز واسه همون یه ساعتی که خنده هاشو ازم گرفت چه حالی شدم.دلم واسه خنده هااااش تنگ شده بوووود بخدااا اشکم بند نمیومد
همییییشه بهم ثابت شده که هیچی هیچی به یه لحظه ناراحتی زندگیم نمی ارزهبخدااا نمی ارزه
غلط کردم یه لحظه زندگیمو نارحت کردم.چه حق با من باشه چه نباشه
آدم حق ندااره زندگیشو جووونشو.نفسشووو.عمرررشووو همه دنیااااشوناراحت کنه
اینجوووری فدااااش میشم واقعی

اونم میخواد منو خوشبخت ترین کنه.میدونم .کاش بهم بگه طاقت ناراحتی منو نداره.



الان دقیقا ساعت دورازهه 

امشب یه شب خوب رو باهم میسازیم

هرچی سختیم باشه پیش خودمه

حتی اگ نگم خودش میگه که بمونیم

امروز نبود پیشم

میدونه چقد منتظرشم

میدونم چقد منتظره

میخوامش

منو میخواد

 میاد

شب رو با هم خلوت میکنیم

آروم آروم تا ساعت خیلی.

.

.

.


و منتظرم صبح شه و صدای زندگیمو بعد .بشنوم

بی طاااااااااااااااقتم واسه صداش

میدونم اونم مثل منه

صبح بهم زنگ میزنه میگه



منو نمیخواست.بخدا نمیخواست.بخدا نمیخواست.بخدا نمیخواست.

بخدااا دروووغ گفت مال منههه.بخدااا نبوووود.بخداااا نبوووود

بخداااا کلللل ارزش زندگیم واسش اندازه یه اخم بقیه نبوووووود

بخداااا نمیبخشمشششششششششششش بخداااا نمیبخشمشششششششششش


ماشین اصلاح من ریشامو از ته میزنهاز دوستم ماشین ریش تراششو قرض گرفتم. آخه ته ریش دوس داره همونجوری زذم که دلش میخواست دوش گرفتم وسایلمو گذاشتم تو کیفم یه سشوار یه شونه یه حوله و عطر و مسواک یه پیرهن یه تیشرت نو که گذاشتمش واسه خودش بپوشمش. با یه کادویی که شده عضو ثابت کیفم.همیشه هستش و میبرمش به امید اینکه ایندفه نیارمش ولی باز وقتی برمیگردم میبینم هنوز سرجاشه و ندیدمش که با کلی ذوق داستان خریدنشو واسش تعرف کنم . حاضر شدم یه جوری که دوستم گفت داری میری عروسی؟ هیچی نگفتم و ولی از خیلی دور هم معلوم بود چقد هم دلتنگم هم شوق دیدنش حالمو خوش کرده دست کردم توی جیبم پولام اندازه خرج کرایه رفت و برگشت و مسافرخونه ، با ده هزارتومن که میشد پول ساندویچم .بود.

رفتم 
رسیدم
دور دور از خونشون نشسته بودم. سردم شده بود . ولی انگار نه انگار دلم گرم بود که الان بفهمه اومدم کلی تحویلم میگیره و هی صدام میکنه و توی دلش داد میزنه اسممو
صدام زد گفت کجایی گفتم پشت در خونتون بیا توی بالکن 
اومد
دیدمش
بقیه نداره که.


یهو چشم باز کنم ببینم

تو خونه خودمون

با همون لباسی که واسش گرفتم

نشسته

داره منو نگاه میکنه

هیچی نمیگه

فقط نگام میکنه

صداش میزنم میگم پاشو بیا

با همون نگاهش

با همون لبخندش که دنیامو دیوونه کرده

میاد

آروم بغلش میکنم

پیشونیشو میبوسم

تو چشماش نگاه میکنم آروم میگم " خوبی همه کسم؟"

آرومتر از تموم دنیا میگه" با تو آره"

 دیگه کاری ندارم. همون لحظه بمیرم

 



امروز نوزده اسفند ساعت نزدکیای هفت غروب و من دارم بهش فک میکنم مثل بقیه ی لحظه های زندگیم

توی این غروب نمیدونم کدوم لباسش تنش کرده

نمیدونم کجای خونه وایساده

نمیدونم به چی نگاه میکنه

داره راه میرهنشسته.

نمیدونم

ولی میدونم داره به من فکر میکنه

میدونم داره منو زندگی میکنه

ولی میدونم لبخند داره

ولی میدونم که میدونه مال منه

میدونم که فقط به من میگه " جانم"


داشتنش شده تنها باور زندگیمکه خودش شده تموم زندگیم

 

واقعیت دیگه چیزی نیست جز "خودش"

دیگه تموم

شد.

تموم واقعیت من

 

 

دور تا دور دیواره

پر از محال  

صداش زدم

"زندگیم پرواز کنیم؟"

گفت" آره"

 و تموم

 



آخرین لحظه های بیست و یکم اسفند نود وهفت ساعت یازده و پنجاه و هفت دقیقه
 منتظرشم
اینه وقتی میگم حتی هدفم واسه نگاه به ساعت شده.
تا وقتی منتظرشم زمان معنی داره
مدام نگاهم به ساعته
وقتی دیر میاد هر لحظه که میگذره انگار داره از روی من میگذره. انتظارش همینقدر سخت
وقتی میاد دیگه زمان وایمیسه انگاریا شاید من دیگه زمان رو نمیبینم اومدنش همینقدر خوش


کاش چشم باز کنم عید تموم شده باشه.

انگار خدا هم میدونست دیدنش کنار کس دیگه چقد دنیا رو روی سرم خراب میکنهنذاشت

الان شاید همون جایی نشسته که کمی قبل من نشسته بودم

دلم واسش انقد تنگه که دوس دارم بمیرم 

کمی بشینه پیشم فقط کمی

نگاش کنم کمی

دلتنگیش داره میکشه منو

بغضی که دیگه نمیشه قورت داد میریزه

سختیش حتی اگه منو بکشه فقط ماااااااااال خودمه نمیدمش حتی به خودش



مدت زیادی بود که نمیشد هچی بنویسم
انگار فقط سکوت میتونست حرفمو بگه ،حرفی که توی جمله و کلمه جا نمیشد
یک ماهی که گذشت شاید سخت ترین ماه زندگیمون بود واقعا سخت بود گذشت باهم 
خوشحالیمباهم
دوسش دارم فقط خودم میدونم چقد.به خودشم نمیگم 

سخته سخته سخته سخته

این همه زجر میکشم و آب میشم هر روز واسه اینکه کنارم باشه حرف بزنیم آروم باشیم خوش باشیم زندگی کنیم.ولی میره پیش بقیه . و تنها چیزی که شاید نصیبم بشه یه کلمه ست" نمیتونم" .

 هیچوقت به زندگیتون نگید نمیتونم. بگید سعی میکنم بتونم همه امیدش ب شماست، بعد اگه نتونستید بیایید واسش توضیح بدین که چرا نتونستید

آروم میشه بخدا 

تموم چیزی که دارم خودشه



بدون حرف اضافه میگم

تا وقتی زندم همدیگرو داریمهردومون به زمان ثابت میکنیم  که  داشتن ینی چی.به زمان ثابت میکنیم که خواستن ینی چی .به زمان ثابت میکنیم که فقط مال همیم

دیگه تنها آروزیی که دارم اینه که تو بغلش بمیرم

نمیدونم الان چیکار میکنه ولی کاش بشنوه قلبم داره واسش میزنه 

انقد " او " شدم که هیچ شده همه چی جز خودش

کاش بیاد صدام کنه 



خانومم دوست دارم .  شدی خانوم خونم. شدی خانوم من. 

خانومم الهی فدای خندیدنت بشم که دنیارو با خنده هات کنار خودم عوض نمیکنم. خانومم به امید صبح بخیر تو چشامو باز میکنم به امید داشتنت نفس دارم. خانومم خانومم الان خونه بابات رفتی و من اینجا دارم مینویسم  .  الهی دورت بگردم. خانومم هیچکس معنی چشماتو جز من نمیدونه.مال خودمه فقط با من حرف میزنن چشمات. دارمشون

 خیلی دلم واسش تنگه.بخدا هیچکس نمیدونه دلتنگی هرروز من ینی چی

اگه بیتاب میشم درمونم فقط یه چیزه" بودنت". 

میدونم  صدامو نمیشنوه ولی واسه دل خودم صداش میزنم آروم میشم

خانومم.

خانومم.

خانومم.

خانومم.

خانومم.


  حال میده ناز کنی تا نوازشت کنم

بی‌خودی قهر کنی، غرق خواهشت کنم
دل بدم به خنده‌هات، سپر بلات بشم
الهی تصدقت، الهی فدات بشم

مگه می‌تونم تو رو با کسی عوض کنم
لعنتی صدام بزن، هی بگو تا حَض کنم
دیوونه، دیوونه، دیوونه.


الان صدام بزنهفقط یه بار


از حال دلم هیچی نمیگم فقط به خودش میگم . واسه خودش مینویسم

پشتشم
محاله بی هم بشیم حتی یک روز

دارمش

نمیدمش به هیچکس واسه ساختن بهترین زندگی واسش میجنگم

میجنگم واسه ساختن بهترین زندگی واسش واسه اینکه از داشتنم خوشبخترین باشه

خیال راحتش منم

من و زندگیم باهم "خواستن " رو "دوست داشتن" رو معنی کردیم



توووووی ایییین رووووزاااا از بچهاااا پسسسسست گذااااشتیییییییییییییی؟؟؟؟

یعنییی دلتتت خوووووشههه؟؟؟ چطططوووور دسسسست رفتتت پسسست گذاااشتی؟؟؟؟؟بااا کدوممممم دل خووووووش؟؟؟؟؟ میخوووااااستیییی بگیییییی من هییییچیییی نیستممممم؟؟؟؟ خبررررررررر داااریییییی از منننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خبررررر داااااری از شب و روووووزممم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خبررررر دااااااااااررری؟؟؟؟؟؟؟؟((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((

خرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااابمممممممم خراااااااااااااااااابمممممممممم خراااااااااااااابممممم



فداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای چشمات بشم

فک کردم خیلی وقته یاااادت نیست اینجارو.دوووووووووسم داره

چشام خوابن ولی حالا که میدونم زندگیم اینجارو میبینینتونستم اینجا بهت نگم

دووووووووووووووووست دارم دوووووووووووووووست دارم  دوسسسسسسسسسسسسسست داررررررم .انقد که نمیدونیییییهونم

دلخووووووووشیمدلخووووووووووووشیم دلخووووووووووشیم دلخوووشییییییییییممم

حلقمونمراقبیم.



بیست دقیقه روز یکشنبه  نهم تیر 98 .

قبل هرچیحرف اول حرف اخردوست دارم تا ابد

فردا میرم واسه زندگیمون تار موهات کنار کنار کنارکنار منه مث تموم تو. میرم واسه ساختن زندگیمون.میرم با همه وجودم  بجنگم واسه شنیدن صدای تند خوش قلبتواسه داشتنت.با تموم دلخوشی تو.ب امید تو.ب هوای تو.به هوای تو که همه داروندارمیواسه شنیدن " آخیش" گفتنت

فردا کنارمی .باهم میریم واسه زندگیمون با دل تنگ تنگ اما خوش خوش خوش.

دنیام

میبوسمت.ببوس منو

منو راهی کن

بغلم کن

نگام کن

 بذار بغلت کنم. 


حلقمونو محکم بگیر.


صدای قلبتو میشنوم.اره من دوست دارم


دعا کن


خیلییییییییی خیلییییییییییی خیلییییییییییی نگراااانممممم

دااارررررم خفههههه میششششششششششم داااررررررم خفهههههه میشششششششششششششششششششششم. خیلیییییییی حاااالم بددددددده خیلیییییییییی خیلییییییییییییییییی خرااااابممممم  خیلیییییییی خرااااااااابممممممم خیلیییییی خیلیییییییی خیلیییییییییی خیلیییییییییییییییی خیلیییییییییییییییی خیلییییییییییییییییییییی خیلییییییییییییی خیلیییییییییییییییییییییی خیلیییییییییییییی

خیلییییییی

آوااااااررررررررممممممممممممممممممممم آواااااررررررررررررررممممممممممممممممممممممم آواااااااررررررررررمممممممممممم 


الان ساعت هفت و پنجاه دقیقه ست

زندگیم نمیدونم کی قراره ببینی اینجارو. مینویسم ک بمونه واسه همیشه. 

اینجا نوشتن یه جوری شبیه اینه که مشغول آشپزی باشی و یهو برسم چشماتو ببندم غافلگیرت کنم بگم اومدم بگم دوست دارم

یه وقتایی هم سرت داد بزنم .بگم حق نداری مال من نباشی فهمیدی؟؟؟

الان میخوام بگم 

تو که جان منی

تو که عمر منی

تو که همه دارایی منی

چای بریزم؟ بشینی پیشم . نگات کنم .باز نگات کنم.باز نگات کنم.توهم چشامو بگیری بگی اینجوری نگام نکنمیدونی.اینه " چای" , مزه میده, مزه جون میده , مزه بودن میده , مزه نگاتو میده .

چای اونه ک تو اول شیرینش کنی فرغانی شاعر میگه" لب نگویم که شکر نیست بدان شیرینی"

اگ قافیه اجازه میداد.آخرش اضافه میکردم لب نگویم.که شکر نیست بدان شیرینی بخدااااا

.هرچی جز این اسمش آب داغه ,چای نیست

دوسم داری؟


ساعت هشت بیخیال حال دلم

 همینجوری ک وایسادی.یهو چشاتو ببندم

بگم

دوست دارم

دوست دارم

دوست دارم

با تموم بی قراریام دوست دارم

با تموم نفسام دوست دارم

با تموم من دوست دارم

دستمو بردارم از رو چشمات

بوسشون کنم

آروم زل بزنم بهت بگم

دارمت.


ساعت چند شب شده؟ 

بیقرارتر از من توی این شهر نیست بخدا. چطور سر کنم؟ نه سر نمیشه.نهبی تو به سر نمیشود

پیشم نیستی .تو گلوم گیر کرده نفسمو میگیره

جون داد زدن هم نیست

این شبا دلم مردن میخواد.وقتی اومدی صدام کن زنده بشم

نه

نه

طاقتم نیست. 


بیا بغلت کنم.  آروم بگیرم

بیاکه چشام و دلم و دنیام

تو چطوری هونم؟


شاعر نیستم فقط دوست دارم

 

دِ ایسِه تا هزارُون سالْ

چَشْ وِ رَه تو زِنه ایم

نِشِسْمَه مینِ دَرگاهْ هونموزنه ایم

 

دِ ایسِه تا هزارونْ سالْ ,هام  وِ دورت

بَگَردِم مِه.بَگَردم هِه و دورت

 

دِ ایسِه تا هزارونْ سالْ ، سیْ خُومْ فقط ناز کو

سِلِ مِه کو، سیْ مِه چَشیاتْ واز کو

 

خدابَکه نَمیرِمْ تا که بِینِمْ گیسِ اِسْبیت

دِ اوسِه سَرْ وِ دامونِت بَنیمْ راحت بَمیرِم

 

 

 



کودتایی در دلم رخ داده است

مه رخی گویا به من دل داده است

 

امروز 28 مرداد, روز کودتای توعه ب تمام من.اومدی ک مال خودت کنی منوکردی چ خوش کودتایی.بهترین کودتای تاریخ ب دست چشمای تو بوده  واسه تموم حکومت منواسه سرزمین تن و دلم مال تو شد جانم

خوش اومدی ب تموم من

 

بیت از خودم واسه خودت

دوست دارم بی حساب و کتاب

 


زندگی همینه

گاهی باید دورتر نشست تا ببینی حالش واست چطور میشه بیقراره اندازه تو؟ منتظره اندازه تو؟ چشاش خیسه؟ دلش تنگ؟ بی خواب؟ بی زندگی؟ بی نفس؟

گاهی باید سیلی بخورید.تا بهتر بفهمید "هیچی ارزش یه لحظه دوریشو نداره"

گاهی باید اشتباه کنید تا دیگه اشتباه نکنید

گاهی  بیست شب واسش داغون میشی تا  قشنگتر تورو بسازه

گاهی واسه پخته شدن باید بسوزی واسش 

گاهی باید در به در شی واسش تا آروم بشینی توی خونه  ی بغلش

گاهی باید خیلی بمیری واسش خیلی.تا زنده بشی توی بغلش

 اگه کشتتبمیر واسش 

 

 

مونده به پای توموندی به پای اون

هیچی قشنگتر ازین نیست تو دنیا

چه صبحی.

ای لحظه ی ناب ازل

ای همه گل ها به فدای تو.تو بخند


بهشت جایی  نیست که  بری زیر درخت بشینی زندگی کنی و هیچوقت نمیری 

بهشت یعنی مردن من واسه تو.مردن تو واسه من

بهشت بودن توعه حتی وسط جهنم

بهشت صبح بخیر توعه

بهشت شب بخیر توعه

بهشت صدای توعه 

بهشت یعنی همین که "هستی"

بهشت" موندن" تو به پای منه

بهشت اون لحظه ست که یهو صدام میکنی

بهشت بغل توعه

بهشت بوسیدن توعه

بهشت یعنی جنگیدن تا مردن واسه هم

بهشت یعنی تو

 

 

ساعت یازده و چهل و پنج دقیقه.تویی


خوش یعنی همین که تو بنشینی ، من بنشینم، به فاصله ی " هیچ"،  گلاویز شویم برای "همین زندگی"، صدایی بلند کنیم" برای دل"، من بگویم " تو . " ، تو بگویی " تو" ادامه اش که مهم نیست ، همین که" تو"از لبانت نمی افتد خوش است جانم غمزه ای بیاییم، گوشه چشمی نازک کنیم ، بارانی به شیشه بخورد،  کمی سرد شود، نزدیکتر شویم آنقدر که " جا نیست دیگه دیوونه"، چشمی به هم بزنم بنشینی در آغوشمدستم آهسته سر بخورد میان موهایت.ببافد .یکی رویکی زیر.یکی رویکی زیر. و دلی که جانم به خدا قسم تنگ است


من بعد از هزار سالِ تمام حتی
‌باز روزی مُرده‌ام به خانه باز خواهد گشت
‌تو از این تنبوره‌نِ توی کوچه نترس
‌نمی‌گذارم شب‌های ساکتِ پاییزی
‌از هول و ولایِ لرزانِ باد بترسی
‌هر کجا که باشم
‌باز کفن بر شانه از اشتباهِ مرگ می‌گذرم
‌می‌آیم مشق‌های عقب‌مانده‌ی تو را می‌نویسم
‌پتوی چهار‌خانه‌ی خودم را
‌تا زیرِ چانه‌ات بالا می‌کشم
‌و بعد. یک طوری پرده را کنار می‌زنم
‌که باد از شمارشِ مُردگانِ بی‌گورش
‌نفهمد که یکی کم دارد

 

 

زندگیم

تموم زندگیم

تو جانی.واسه دست که بنویسهواسه چشم که بخونهواسه دل که بگهواسه من

 

دیروز 8 آبان بود امروز باید 9 آبان باشه ولی تقویم نوشته 9 آذرتقویم عجله داره بره واسه خودشمن و تو به تقویم کاری نداریمما هستیم .

اینجا شعر مولانا رو خوووووب درک میکنم .

روزها گر رفت ،گو رو، باک نیست

تو بمان، ای آنکه چون تو پاک نیست

 


آخر پاییزه

شب بلنده ، به بلندی موهات . به آرامش نفسات. به قشنگی چشمات . با قرص ماه صورتت و انار لبت

 و من هستم و تو و بغل و دستام و موهات و یک " تا ابد من برای تو"

کاملترین شعری هم که بخوام بنویسم اینه.

" من و تو"

همین.

یکسال از ساعت دو و نیم پارسال گذشت

دیدی شد؟

و ما رفتیم به بهشت تا ابد

 

 

 

الان هم ساعت دو نیمه


یه روزایی هم توی بهشت هست شبیه امروز. بی صدا پای سکوت دل هم نفس بکشیمنفس.نفس و نفس

یه روزایی سکوت صداش بلندتره بی صدا بگم دارمت تا ابد.بی صدا بگی تموم

بی صدا بگم خوشترینیمبگی شک نکن

ای تموم من فدای صدات

 

 

 

ساعت 10:48 شب و تو مال منی


غروب به انتظار آسمون نشستی؟

شده غروب نگران آسمون بشی؟

شده آسمون غروب باشه؟ به همون قشنگی. به همون سکوت به همون روشنی. آفتاب چشماش  آروم نشسته پلک میزنه

بشینی وسط غروب آسمونت دست بکشی به موهای خورشید ساکتت، واست پلک بزنه.شده؟

من

همیشه دل خوشم به آسمونم


اینجا سلام

هزار سلام به تو که همه جانمی

پشتم گرمه بهت واسه روزایی که آروم آروم میان و میرن . واسه تموم آینده پشتم گرمه بهت واسه تموم بالا و پایینای عمر. منو داری .تکیه بده بقیش با من ، بریم، بقیش با من، بیا  بقیش با من.میشنوی خیال راحتمونو؟ آره توهم مثل منی. دیگه کارمون تمومهتو منو داریمنم تورو. الان شاید مشغول بچه هایی شاید نشستی شایدم دنبال کارایی شایدم از دست شلوغی بچه ها داری غر میزنی قربونت برم.هرجور که هستی.من پشتتم محکم تا ابد

امید .برگرد پشتتو نگاه کن.گرفتمت محکم.

 

خانومم

رنگ عمرم میدونی چیه؟ رنگ چشمات

 


نمیدونی چقد قشنگی

وقتی نگاه میکنی

وقتی میخندی

وقتی خوابی بغلم

وقتی حرف میزنی

وقتی حواست به من نیست

میدونی کی حتی ازین هم قشنگتر میشی؟ وقتی پیر میشیم تو قشنگتر میشی توی این چند سال هی داری ازین بینهایت هم قشنگتر میشی وقتی موهات مث برف سفید شه وقتیه که انقد قشنگ میشی که بمیرم واست

وقتی پیرمرد شدم با موهای سفیدم به موهای سفیدت فکر میکنم  یه غروبی تکیه میدم به در خونه ای که تویی چراغش.میگم آخیش که زندگیش کردم و دارم میمیرم بعد میام صدات میکنم " زندگیم" و تو میگی" جانم".

من قول

تو قول؟


قلبت را در سینه ایم بگذارم و شب بخیر بگویم تو را

بگذار تمام چشم هایت را در چشم هایم بریزم . تمام قصه هایت برای من تمام جانم برای تو

بگذارموهایت را.وای موهایت.

بلند تو را میخوانم از دورمرا نگاه کن. وقتی کسی حواسش نیست. میگیرمت در آغوشم هر شب هر شب.هر شب.وقتی همه حواسشان هست.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها