الان ساعت یک و نیمه شبهمهمون داره زندگیم نشسته .قربون نشستنش برم .

دارم عکساشو نگاه میکنم بغضم ترکیده آروم آروم داره میاد. یه جوری نشستم کسی نبینه منو.خیلی دلم واسش تنگ شده دارم دق میکنم .نمیخوام همش از دلتنگیم بهش بگم اذیت نشه ولی دارم دق میکنمدوس دارم پیشم باشه الان اشکامو پاک کنه بگه من که اینجامولی خب آخه فداااای چشمات بشم چراا نیستی؟؟؟:(((((((( دق کردممممممممممم

دلم میخواد داااااااااد بزنم دلم واااااسه خندیدنتتتتتت تنگهههههههههه وااااسه چشمااااااااااااااااات تنگههههههه:(((((((((

شاید الان پیش مهموون نشسته داره میخنده و من نمیبینمشششش:(((((((

دلم تنگه دیدن خنده هاشه:((((((

دلم تنگه نفس کشیدنش کنار خودمه:(((((((

دلم تنگه یه لحظظظظظظظظظه نشستنشششش کناررررمه:(((((((((((((((((


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها